ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


لوگوی سه گوش

 شاعرانه







نويسندگان



آثار تاريخي مریم



دوستان مریم



من و دوستانم همه با هم



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





تعدادی از دو بیتی ها و بداهه نویسی های من

زان شبی که گفتـــه بودی با منی

تا کنون میسوزم از عشقت به تب

ای تمنــــــــای دلم ، ای بهترین

نام تو جاریست هرشب روی لب...

 

 

گفته بودی كه چرا محو تماشای منی...

آنچنان مات كه یكدم م‍‍‍‍‍‍ژه بر هم نزنی...

مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود ....

ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی

 

 

ای داد که بر هر چه جواب تو نویسم ......

صد داد براید که تو اواره ترینی .... 

گاهی شرر عشقی و گاهی نفس حق......

یک باده نخواهی تو به صد باده کمینی!

 

 پرستوی بهارم بی قرارم .....

بر این دنیای بی سامان سوارم ....

نه شوق و بال پرواز و نه عشقی .....

به جز تو از خدا خواهش ندارم

 

این نمازی که تو در خانه ی متروک دلت........

با تب عشق و وضوی گل باران خوانی ...

بهتر از صد سر سجاده به خاک است ولی .....

تو بدان که به نماز و  حرمم میهمانی

 

 مریم پژومان

 


 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:23 قبل از ظهر | |







این هم یکی از دوبیتی های بداهه ی من به نام غرور

ای غـــــــرور لعنتی پرباز کن

از نقــــاب سینه ام پـرواز کن

نیست بهر تو دگر هم خانه ای

جای دیگر زنــــدگی اغــاز کن

مریم پژومان

 

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:18 قبل از ظهر | |







دستان بهار

دلم گرفته

آسمون دلم ابریه

میخوام ببارم ،

یه شونه میخوام به وسعت دشت،

تا حسابی ابیاریش کنم...

یه شونه میخوام به استواری کوه تا بتونم بهش تکیه کنم...

یه دست میخوام پر از حرارت، به گرمیه افتاب بهار، تا دستای یخ زده امو به گرمی اون بسپارم ...

اما دیگر دستان بهار هم سرد و یخ زده اند ................

 

مریم پژومان


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:16 قبل از ظهر | |







جاده

جاده کجاست؟

من کجای جاده ام ؟

انتهای من و این جاده کجاست؟

جـــــــاده ای که نه سیاه و نه سپید ...

گس به رنــــــــــــــــــــــگ فــــرداست...

وسعت نگاه من وسعت خواب و رویـــــاست ...

و نگــــــــــــاهم به تمام جـــــــاده ی  بی فرداست  ...

چه کنـم که لحظه ی طغیان خاطره هـــــاست...

من کجا ؟ عشق کجا ؟ کو دو بــال پرواز؟

کاش میشد گذری کرد به سراب فردا...

کاش میشـــــــد به ته جاده رسید ...

کاش میشد خم فردا رو ندید ....

من کجای جاده ام؟

من کجا ؟جاده کجا ؟

ساحل و غروب

و یک وسعت ســـــرد و تنها

موج طوفان زده ی آبی آب دریا

منـــم وساحل و یک درد عظیــــم

لحظه های من و بی انجـــــامی

که ندارد هیچ سَر و فرجامی

من کجای جـــــــاده ام ؟

ره من سخت و بسی دلگیر است

این سفر آه چه بی تدبیر است

من کجای جاده ام ؟

انتهای من و این جاده کجاست؟

من کجای جاده ام؟

 

مریم پژومان....

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:14 قبل از ظهر | |







عشق نا فرجام

پرنده پر گشود تا بی نهایت آبی آسمان

قاصدک از پی او سبک بال به پرواز در آمد عاشقانه با هزار امید...

اما غافل بود از این که ، پرنده سریع تر از اوست

و از او بیشتر اوج میگیرد و او را درشکاف لحظه ها تنها میگذارد....

غافل از این که پرنده او را کوچک میشمارد ....

غافل از این که قاصدک برای پرنده به اندازه ی

 دانه ی ارزن خوراکیش ارزشی ندارد

 

مریم پژومان

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:9 قبل از ظهر | |







مجموعه ی انیمیشن آمیرزا و نصفی جهون

 

مجموعه ی انیمیشن آمیرزا و نصفی جهون کاری به سفارش صدا و سیما در شرکت انیمیشن سازی انیمیشن ماندگار در دست ساخت:

این مجموعه ی انیمیشنی که دموی آن ساخته شده و تصاویر زیبای شخصیت ها و فضاهای آن تا حدودی به مرحله ی مدلینگ رسیده و آماده است . کاری است سروده ی  آقای حمید فرهمند بروجنی و به تصویر گری حوریه ضابطیان حسینی... که کتاب حاضر در سال 1387در انتشارات «گلدسته »شهر اصفهان به چاپ رسیده و به بازار کتاب عرضه گردیده است .

داستان این کتاب :آمیرزا مردی است میان سال و ثروتمند که به دنبال  اتفاقی که برای او پیش می آید به اجبار مجبور به سفر در شهر اصفهان شده و اثار و ابنیه ی تاریخی این شهر زیبا را به زبانی شیرین و لهجه ی زیبای مردم اصفهان به همه ی مردم عزیز ایران معرفی می نماید ...

 

شرکت انیمیشن ماندگار با مدیریت : مدیر  پروژه آقای جواد نصر و کارگردان آقای علی عزیزی این سریال را در 90 قسمت شروع به ساخت کرده است ...

 

بازگردان داستان به فیلم نامه هم به اینجانب : مریم پژومان محول و قسمت اول این فیلم نامه خدمت آقایان جواد نصر و علی عزیزی ارائه گردیده است ...... به امید روزی که این سریال انیمیشنی زیبا در تلوزیون ایران به نمایش در آید که البته آن روز خیلی دیر نیست ...

آمیرزا و نصفی جهون 

فیلم نامه : مریم پژومان
مدیرپروژه : جواد نصر


کارگردان: علی عزیزی

نویسنده : حمید فرهمند بروجنی

تصویرگر : حوریه ضابطیان حسینی

  

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 8:25 بعد از ظهر | |







عشق زود گذر

عشق زود گذر

عشق به مخلوق هوسیست زودگذر

زین هوس و خواهش ِنفس، زود گذر

عاشق و دیوانه ی دلدار باش

رُ  به  حرم  او  را   خریدار   باش

برو به مسجد بنشین بام تا شام

یا  در ِ میخانه   نشین  شب   تا  بام

نباشد فرقی ، تو  که ای  کیستی

زاهدی   یا  باده   پرست   چیستی.

هرکسی باشی به تو خانه رَواست

مسجد  و  میخانه  تو را   آشنا ست

نیّت تو عشق وَ دلداد گیست

برای  عاشق  فقط  معشوق  یکیست

عشق ِ به مخلوق نبُوَد پایدار

نبند به او دل ،  تو  از او دست  بدار

عاشق و دلبسته ی آن یارباش

که نیست چو او، او را خریدار باش

شاعر : مریم پژومان

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 6:49 بعد از ظهر | |







*عشق و مستی

این شعر یکی از اشعار من هست که خیلی دوستش دارم و جناب آقای اعظم خجسته استاد بزرگوار ادبیات در دانشگاه شهر دوشنبه کشور تاجیکستان ، این شعر را به زبان تاجیکی ترجمه نموده اند و به ادبیات اشعار جوانان کشور تاجیکستان معرفی نموده اند ....

 

*عشق و مستی

تا  آمدم بگویم ، از  عشق و  شور و مستی

آمد  ندا  که (مریم)  تا  کی  به می  پرستی؟                  

 تا  خواستم  بخوانم  ،  از  دل   ندا  شنیدم

تا کی نشینی اینجا بی عشق و حق پرستی؟

تا   امدم    بجویم  ،  شیرینی   از   لبانت 

آتش  به  جانم افتاد ، افتاده ای  به  پستی؟
من خسته ام از اینجا، می خورده یا نخورده

گریان و خنده بر لب ، حیران ز راز هستی

روزی شنیدم  از دل ،  فریاد و آه  و زاری

 من خسته ام خدایا ، از  رنج خود پرستـی

گفتم به دل تحمل ، تنها طریق عشق است

شاید  بگیردم  دست، در این  میانه دستی


شاعر : مریم پژومان

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 6:24 بعد از ظهر | |







خداوندا تو میدانی

خداوندا تو میدانی

چقدر سخت است تنهایی

چه زجری میکشد آن کس

که مانده دور ز رسوایی

خداوندا تو میدانی

که انسان بودن و ماندن

در این سیاره ی خاکی

بسی سخت و نفس گیر است

چه زجری میکشد آن کس

که انسان است و با احساس درگیر است

خداوندا تو میدانی

مرا این درد تنهایی

اسیر و در بدر کرده

به گردابی فرو برده

مرا غم ، تاج سر کرده

بگو با من چرا یارب

گهی شادم چونان باران

پر از احساس آرامش

گهی در گیر بی مهری

ندارم خواب و آسایش

خداوندا تو میدانی

گهی سبزم چو برگ گل

زمانی زرد و پزمرده

خدا این زجر تنهایی

ز من تاب و توان برده

 

مریم پژومان


 

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 2:32 بعد از ظهر | |







سرنوشت

مــــرا اکنــون که زار و خسته دیدی،
زآغوشـــــــم به آســـانی بریـدی؟
تو کـــــه از من .............................
 
«شعر از : مریم پژومان 92/1/27»
 ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب.........

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 6:18 بعد از ظهر | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس