ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


لوگوی سه گوش

 شاعرانه







نويسندگان



آثار تاريخي مریم



دوستان مریم



من و دوستانم همه با هم



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





آخرین دیدار چشمات،

آخرین دیدار چشمات،زندگی،نقـطه سر خط
فردای بی روح وغمگـین،زندگی،اوج حقارت
صـــدای ناز وقشنگت،هنوزم بهــانه ی من
روی خط مــمتد......

شعر: از شاعر جوان دوست بسیار خوب علی توکلی

لطفا برای مطالعه ی ادامه ی این ترانه ی زیبا به ادامه ی مطلب رجوع کنید...

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 12:8 قبل از ظهر | |







گول دنیا را مخور......!!

گول دنیا را مخور......!!
گول دنیا را مخور......!!



ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند



بره های این حوالی گرگ ها را میدرند



سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها



زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند.....
 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 1:23 بعد از ظهر | |







عشق منفور...

رَهَــــم سنگلاخی و دور است...

تنم تبدارو رنجوراست...

دلم در سینه محشوراست...

خـدا، یارم چــه مغروراست...

وزین حالم چه مســــرور اسـت...

کلامــــش نــــیش زنـــــــبور اســت...

صدای عشق او ، چون تــار و تنبور است...

شنودش بهرمن، خوش تر، از آن دور اسـت...

و طعم عشق من ، چون شَهد انگوراست...

چرا عشقــــــم ، چنین زور است؟...

چرا چشمان من کور اسـت؟...

دلم پر عشق و پر شور اســت؟...

خــدا این عشـــق چه منفـور است .

خــدا این عشــــق چه منفـــور است ...

 

شعر : مریم پژومان

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 7:44 بعد از ظهر | |







نور خورشید مضرات و مزایا

نور خوشید ، فواید و مضرات آن

چنانکه می دانیم نور خورشید یک منبع قدرتمند انرژی است. گرچه پرتو آفتاب نقش بی همتایی در تولید گرمای لازم برای حیات و همچنین تولید اکسیژن در فتوسنتز دارد در عین حال می تواند در صورت بی توجهی برای انسان مرگ آور باشد.
نور خورشید با معیاری به نام ثابت خورشیدی اندازه گیری می شود که معادل است با میزان تجزیه ای که نور خورشید در یک محدوده مشخص ایجاد می کند. بدون وجود اتمسفر در اطراف کره زمین ثابت خورشیدی چیزی حدود 1370 وات در متر مربع می شد اما با وجود اتمسفر این مقدار 20 درصد کاهش پیدا کرده و به 1000 وات رسیده است. یادمان نرود که هرچه بالاتر می رویم از میزان فیلتراسیون اتمسفر کم می شود.
عامل اصلی در آسیب به پوست و چشم پرتو فرابنفش است. علاوه بر آفتاب سوختگی پرتو UV می تواند باعث پیری زودرس پوست و همچنین بروز سرطان پوست شود. همین پرتو UV در صورت تابش به میزان مناسب بر سطح بدن عامل مفیدی در ضد عفونی کردن سطح بدن است.
پرتو UV به طور مشخص به سه گروه UVA-UVB-UVC تقسیم می شود. UVA در مقدار مناسب کاربرد درمانی دارد و UVB نیز در سنتز ویتامین D در بدن مورد استفاده قرار می گیرد. اما همین دو پرتو در صورت بیش تابش به بدن می توانند آسیب هایی مثل سرطان پوست، پیری زودرس پوست، آسیب به چشم و آسیب به سیستم ایمنی را ایجاد کنند.

پرتوهای UVC خطرناک ترین و پر انرژی ترین پرتوهای UV هستند اما از آنجا که این پرتوها توسط اتمسفر فیلتر می شوند تاکنون توجه کمتری به مطالعه آثار زیستی آنها بر روی انسان شده است.

نشانه ها در سرطان پوست:
1) عدم تقارن: وقتی خال را به دو بخش مساوی تقسیم می کنید تقارنی که در خال های طبیعی وجود دارد وجود نخواهد داشت.
2) مرز نامشخص: بر خلاف خال های طبیعی هم پوشانی وجود داشته و مرز مشخصی با سایر بخش های پوست دیده نمی شود.
3) رنگ: در رنگ خالی که از قبل وجود داشته تغییراتی مثل پخش شدن رنگ، تیره تر شدن، و چندگانگی رنگی بروز می کند.
4) افزایش اندازه: اندازه خال به بیش از یک چهارم اینچ افزایش پیدا می کند.
5) افزایش ارتفاع: خال نسبت به سطح پوست بالاتر می آید و در سطح خود دارای نابرابری می شود.

حفاظت از پوست در برابر بیش تابش خورشیدی:
تا حد امکان سعی کنید در ساعات اوج تابش خورشید در فضای آزاد قرار نگیرید. از ساعت 10 صبح تا 4 بعد از ظهر اشعه آفتاب در حداکثر مقدار خود قرار دارد. سعی کنید برنامه را طوری طراحی کنید که کمترین زمان ممکن در این فاصله زمانی سپری شود. گرچه رعایت این مسئله در صعودهای بلند بسیار مشکل است.
تا حد امکان سطح بیشتری از بدنتان را با لباس مناسب بپوشانید. بلوز و شلوار بلند و کلاه لبه دار به خصوص اگر از پارچه با قابلیت SPF باشند بسیار مفید خواهد بود.
دقت کنید از کرم ضد آفتابی استفاده کنید که هم در برابر
UVA و هم UVB مقاوم باشد و حتما نیم ساعت پیش از حرکت کرم را روی قسمت های برهنه پوستتان بمالید. حداقلSPF لازم در ساده ترین برنامه ها 15 است. این مقدار برای کودکان باید 30 در نظر گرفته شود. با افزایش ارتفاع باید از کرم های با SPF بالاتر استفاده کرد.
توجه داشته باشید که بعضی درمان ها و محصولات ویژه پوست خطر آسیب رسانی  UV به پوست را افزایش می دهند. در صورت استفاده از این مواد، قبل از رفتن به ارتفاع با پزشکتان مشورت کنید.

حفاظت از چشم ها:
وقتی صحبت از حفاظت از چشم ها در برابر آفتاب می کنیم بیشتر UVB مورد نظر است. آب مروارید،

پارگی رگ هاو ورم ملتحمه ممکن است در اثر تابش UVB ایجاد شوند. استفاده از عینک هایی که جنس لنزشان از پلاستیک است به انواع شیشه ای برتری دارد. چون در صورت برابری سایر فاکتورها پلاستیک جذب بهتری نسبت به شیشه برای UVB دارد.
کوهنوردان به علت کاهش فیلتراسیون اتمسفر در برابر پرتوها و همچنین بازتابش نور از سطح برف، یخ و سنگ بیشتر در معرض آسیب های چشمی قرار دارند. استفاده از عینک مناسبی که از اطراف هم چشم ها را در بر گیرد احتمال این آسیب ها را تا حد زیادی کاهش می دهد. عدم استفاده از عینک مناسب علاوه بر ایجاد آ سیب های بلندمدت که در بالا نام بردیم، می تواند موجب آفتاب زدگی و برف کوری در چشم شود که گرچه ترمیم پذیر هستند اما می توانند یک برنامه کوهنوردی را مختل کنند و بسیار زجر آور باشند.  

اثرات مفید نور خورشید بر بدن انسان

- ساخته شدن ويتامين D در پوست (ويتامين D به جذب كلسيم و استحكام استخوانها كمك مي كند.)

2- تشكيل ملانين (رنگ دانه هاي سياه پوست) و افزايش ضخامت پوست:

بابت محافظت شخص در برابر تشعشعات ماوراء بنفش مي گردد.

3- اثرات حرارتي

4- اثرات فيزيولوژيك:

باعث تحريك گردش خون پوست و همچنين باعث افزايش توليد هموگلوبين (رنگدانه گلبولهاي قرمز خوني) در پوست مي گردد.

5- خاصيت استريل كنندگي و ضد ميكروبي

6- اثرات رواني آفتاب باعث آرامش و تسكين بيشتر مي شود.

اثـرات مـضـر:

1- واكنشهاي حاد كه شامل سرخي ناشي از آفتاب مي شود.

2- واكنشهاي دراز مدت و مزمن كه شامل سرطان زايي ناشي از نور خورشيد و پيري زودرس پوست مي باشد. 

3- سرخي ناشي از آفـتـاب (آفـتاب سوخـتگي):

در ارتفاعات بلند، به دليل كاهش غلظت اتمفسر شدت تشعشعات ماوراء بنفش بيشتر است. در انسان، سرخي ناشي از اشعه ماوراء بنفش به طور طبيعي 2 تا 8 ساعت پس از تماس، بروز مي كند. معمولاً هر قدر تماس بيشتر و شديدتر باشد، سرخي زودتر بروز مي كند. سرخي پس از 16 الي 24 ساعت به حداكثر ميزان خود رسيده و پس از 72 ساعت شروع به كاهش يافتن مي كند . 

* نكته مهم اين است كه قبل از بروز هرگونه شواهد آشكاري از سرخي پوست، دوره اي مخفي وجود دارد كه طي اين مدت، فرد از تماس بيش از حد خود با نور خورشيد آگاه نيست.
زمان معادل براي ايجاد سرخي در پوست غير برنزه در آفتاب ظهر در يك روز غير ابري در وسط تابستان 12 الي 20 دقيقه است . 

درمان:

استفاده از مخلوط يخ و شير يا كمپرس آب سرد باعث تخفيف مختص علائم آفتاب سوختگي مي گردد ولي تجويز آسپرين در فواصل دو ساعته در آفتاب سوختگي شديد نيز مي تواند صورت گيرد. 

 پـيـشـگيـري از آفتاب سوختگی :

1- استفاده از ويتامين E

2- تماس با نور خورشيد بايد به حداقل برسد.

3- بايد حداقل 20 دقيقه قبل از تماس با نور خورشيد از ضد آفتابها استفاده كرد و در مدت تماس با نور خورشيد بايد اين تركيبات بر روي پوست، وجود داشته باشد. ضد آفتابها را بايد پس از تعريق زياد و با شستن صورت مجدداً استفاده كرد. 

4- استفاده از كلاه يا پوشش مناسب ديگر

5- عينكهاي ضد آفتاب نه فقط باعث محافظت چشمها از اشعه ماوراء بنفش مي گردد، بلكه از چين و چروك در اطراف پلك نيز پيشگيري مي كنند. 

* نشستن زير سايه درخت، روش خوبي براي محافظت از آفتاب نيست چون بازتاب نور از سنگها، برف و يخ باعث مي شود كه بيش از50 درصد اشعه، مجدداً برگشت كرده و به پوست برخورد كند.


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 4:32 بعد از ظهر | |







من تکه ای از خودم هستم . داستانی برای نوجوانان

 

گفتگوی در و پنجره در و پنجره

 

پنجره قيژ قيژ صدا كرد و خستگي اش را بروز داد. در، خنده اي كرد و گفت : چيه؟ نكنه پير شدي ؟ به اين زودي خسته شدي ؟ پنجره لبخندي زد و گفت: چي بگم ؟توجواني و اول راه ميداني من چند ساله كه اينجام ؟از اين همه يكنواختي خيلي خسته شدم صبر كن، اجازه بده چند سالي بگذره تو هم از يكنواختي خسته ميشي . در گفت: خيلي دوست دارم سرگذشت تو را بشنوم .برايم تعريف كن تا پند بگيرم. پنجره ناله اي كرد و آهي از ته دل كشيد و گفت: من به تنهايي عادت كرده ام از وقتي كه خودم را شناختم تنها بودم با اين كه ميان جنگلي سبز زندگي ميكردم . اما هيچ كدام از همنوعان من آنجا نبودند. من درختي شاداب و سرحال بودم و بيشتر از سي سال از عمرم نمي گذشت كه انسانها با اره و تبر به جانم افتادند و مرا از بيخ بريدند و تكه تكه كردند . آه چه روز دردناكي بود چه شكنجه اي بدتر از اين كه در حال نفس كشيدن و زندگي كردن زنده زنده تكه تكه شوي ؟ مرا به كارگاه هاي چوب بري بردند و هر يك تكه ام را با دستگاه هايي به اشكال گوناگون بريدند و به حاهاي مختلف فرستادند. من از تكه هاي ديگر خودم خبر ندارم كه چه شدند كاغذ شدند يا تير سقف خانه يا در و پنجره خدا ميداند. من يك تكه از خودم هستم كه به شكل پنجره اي ساليان سال  است كه در سرما و گرما با اين دوست باوفا كه انسانها به او شيشه ميگويند؛ روزگار را سپري ميكنيم. اما ديگر تحمل وزن شيشه را هم ندارم و به زور اورا نگه داشته ام . خيلي پير شده ام . اگر من را نبريده بودند خدا ميداند كه حالا چه شكلي داشتم و چگونه بودم . درختي بلند كه از همه ي درختان جنگل بزرگتر بود با شاخه هاي زياد و برگهاي فراوان ،اما چه كنم كه تنهايي ام باعث نابودي ام شد . در آهي كشيد و گفت نه دوست من اقسوس گذشته ها را خوردن كاري اشتباه است نا اميد نباش و احساس پيري و ضعف را از خود دور كن و به زندگي ادامه بده شايد با كمي مرمت دوباره سرحال شوي ... هنوز حرف در تمام نشده بود كه صداي شكستن شيشه هاي پنجره فضا را پر كرد . در شاهد بود كه چگونه چوبهاي پنجره را از جا كندند و در آتش سوزاندندتا به جاي آن پنجره اي جديد كاربگذارند . در با خود عهد كرد كه هميشه اميدوار باشد و هيچ گاه افسوس گذشته را نخورد.  

 

داستان از مریم پژومانآآ   

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 4:37 بعد از ظهر | |







ابن سیرین و علم تعبیر خواب

ابن سیرین و تعبیر خواب

 

 

 

ابن سیرین مى گوید: در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم، زنى زیبا براى خرید به مغازه ام آمد، در حالى که نمى دانستم به خاطر جوانى و زیباییم عاشق من است، مقدارى پارچه از من خرید و در میان بغچه پیچید، ناگهان گفت: اى مرد بزاز! فراموش کرده ام پول همراه خود بیاورم، این بغچه را به کمک من تا منزل من بیاور و آنجا پولش را دریافت کن! من به ناچار تا کنار خانه ى او رفتم، مرا به دهلیز خانه خواست، چون قدم در آنجا گذاشتم در را بست و پوشش از جمال خود برگرفت و اظهار کرد: مدتى است شیفته ى جمال توام و راه رسیدن به وصالت را در این طریق دیدم، اکنون در این خانه تویى و من، باید کام مرا برآورى، ورنه کارت را به رسوایى مى کشم.

 

 *****************

 

به او گفتم: از خدا بترس، دامن به زنا آلوده مکن، زنا از گناهان کبیره و موجب ورود به آتش جهنم است. نصیحتم فایده نکرد، موعظه ام اثر نبخشید، از او خواستم از رفتن من به دستشویى مانع نشود، به خیال اینکه قضاى حاجت دارم مرا آزاد گذاشت. به دستشویى رفتم، براى حفظ ایمان و آخرت و کرامت انسانى ام سراپاى خود را به نجاست آلوده کردم، چون با آن وضع از آن محل بیرون آمدم، درب منزل را گشود و مرا بیرون کرد، خود را به آب رساندم، بدن و لباسم را شستم، در عوض اینکه به خاطر دینم خود را ساعتى به بوى بد آلودم، خداوند بویم را همچون بوى عطر قرار داد و دانش تعبیر خواب را به من مرحمت فرمود.


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 4:42 بعد از ظهر | |







قصه ی غصه

یا مهدی (عج) ادرکنی

قصه ی غصه

 

 

باز دل منتظر نشست پشت نگاه پنجره

بغض دوید چه بی صدا باز به راه حنجره

وقت تماشای غروب دلم شکست پشت حصار

صدای گریه ام رسید به گوش ابر نوبهار

شکست میان آسمان سکوت سبز لحظه ها

رعد کشید نعره ای باز چو بشنید ناله ی مرا

اشک دوید رو گونه ها ،بی اختیار و بی صدا

گریه ی ابر نو بهار ،داد به اشک من بها

آری قصه ی مرا ،شنیده است ابر بهار

قصه ی غصه ی مرا ،رسانده او به گوش یار

تا که بیاید از سفر ، چاره کند کار مرا

از سر لطف و مرحمت ،کم کند بار غصه را.

   

شاعر : مریم پژومان

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 4:34 بعد از ظهر | |







سهراب نوشت ...

به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است.

حرف هایم ، مثل یک تکه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد.

و به آنان گفتم : سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز ، زیوری نیست به اندام کلنگ .
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند.
پی گوهر باشید.
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید.

و من آنان را ، به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز ، و به افزایش رنگ .
به طنین گل سرخ ، پشت پرچین سخن های درشت.

و به آنان گفتم :
هر که در حافظه چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهد ماند.
هرکه با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود.
آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند
می گشاید گره پنجره ها را با آه.

زیر بیدی بودیم.
برگی از شاخه بالای سرم چیدم ، گفتم :
چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید؟
می شنیدیم که بهم می گفتند:
سحر میداند،سحر!

سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند.
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد.
خانه هاشان پر داوودی بود،
چشمشان را بستیم .
دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.
جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم.

زنده یاد سهراب سپهری

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:56 بعد از ظهر | |







روزگار ما

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوحه هاشو سیر کنه ؛

واسه این که بچه هاش از گرسنگی نمیرن . گوشت بدن خودشو می کند و میداد به بچه هاش تا بخورن و سیر بشن.

جوجه ها هم با اشتها می خوردند .

زمستون تموم شد و کلاغ مُرد!ا

اما بچه هاش که از اون زمستون سخت جون سالم بدر برده بودند ؛ گفتند: خوب شد که مُرد .

خسته شدیم از بس که غذای تکراری خوردیم.

بله دوستان این است واقعیت تلخ روزگار ما ...


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 7:14 بعد از ظهر | |







افسوس های تکراری (حکایت)

حکایت,حکایت بسیار

 

 پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه وار خندیدند.....

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند....

او مجددا لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه می دهید؟

 

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 11:16 قبل از ظهر | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس